************YASAMAN************



Tuesday, March 15, 2005

... روز مانده به عید نوروز.
پیشاپیش عیدتان مبارك!

این عبارتیست بس معروف كه تقریباً تمامیه بچه‌های دبیرستا‌ن را همی به یاد من انداخته و آنها را در تفكراتی بس عمیق می‌غرقاند!
آن وقت‌ها كه بسی جوان‌تر بودم و ذوق و شوق فراوان برای انجام انواع شیطنت‌ها همی داشتم ، عبارت فوق را بر سمت راست برد كلاس‌مان نوشته ، و به یاد بچه‌های از خود شیطان‌تر انداخته كه عید همی در راه است و درس را كم‌كم وللش! این كار نیز از نیمه دوم بهمن شروع می‌گردید تا برسد به روزی كه دیگر اثری از من در مدرسه پیدا نمی‌گشت! و من هم‌اكنون در آروزی تكرار آن لحظات به سر همی‌برم! خاطراتی كه یقیناً در هیچ مقطعی ، حتی در دانشگاه ، تكرار نخواهد گردید:)

{ همه می‌گن دوره دانشجویی بهترین دروه تحصیلیه ، اما تا الان كه در مورد من صحت نداشته و دوره دبیرستان ، بهترین دوره خوش گذرونیه من بوده! البته دلیلش از نظر خودم كاملاً واضحه! دبیرستان كه بودم ، هم درس می‌خوندم و هم خوش‌گذرونی می‌كردم! اون دوره واقعاً با دل و جون درس می‌خوندم و جزو بهترین دانش‌آموزا بودم. جزو بهترین نگم بهتره ، چون خود بهترین بودم! توی ریاضی و فیزیك(بخصوص مكانیك) و شیمی كه هیچ كس رو دست من نمی‌تونست بلند شه. اما انصافاً هیچ وقت با درسای عمومی حال نمی‌كردم. یعنی نه كه استعدادی توی یاد گرفتنشون نداشته باشماااا ، نه! به استعداد خودم شك نداشتم و ندارم ، اما به عنوان "درس" قبولشون نداشتم و دلم می‌خواست به عنوان سرگرمی بهشون نگاه كنم. اما از وقتی به حق خودم در كنكور نرسیدم ، یه جورایی دلمرده شدم:( ! اما می‌دونم و خوب هم می‌دونم كه به زودیه زود همه‌چی رو جبران می‌كنم. خدا رو شكر یه الگوی بسیار توانا پیدا كردم كه روزی 1000 بار دعا می‌كنم كه مثه اون شم. الهی به امید تو.}

حالا چون به شدت دلم برا هم كلاسیام تنگ شده بود ، به همشون زنگ زدم كه بریم "باغ ارم" بلكه روحیه‌ام برگرده:)
زهرا ، آرزو ، شهروز ، فاطی ، فاطی قناعت ، سارا ، فریما ، سمیه و خودم برنامه‌مون قطعی شده.
می‌مونه خبر كردن سمیرا ، اون یكی سمیرا ، سمیه ، حدیث ، ماریا ، شادی. ( سحر هم كه كیش هست.)
-----------------------


امشب شب چهارشنبه‌سوری هست و ما هم به اتفاق همه خانواده مادری ، باغ آقای دكتر ، باجناق دایی ، دعوتیم كه بریم یه‌كم اذیت كنیم و بین ترقه‌هامون مسابقه بذاریم.


بالاخره گوشیم رو عوض كردم. دیگه قطعاً اون سامسونگه رو می‌فروشم و همین زیمنس رو برمیدارم. خاك بر سر قناس اون گوشیه قبلی كنن كه هیچ سودی نداشت! فقط یه برنامه نویسی فوق‌العاده مرتب داشت.همین! امكاناتش در حد صفر!! بود. دیگه حالم از هر چی گوشی تاشو هست بهم می‌خوره.

امیدوارم عید نوروز برای همه یه آغاز خوب باشه برای رسیدن به اهداف بزرگ ، آرزوهای قشنگ و هر چیزی كه هر كسی دلش می‌خواد بهش برسه.




..............................................................................................................

Home