************YASAMAN************



Sunday, March 06, 2005

دیروز فاینال زبان داشتم و اصلاً هم از امتحانی كه دادم راضی نیودم. سر جلسه اونقدر اعصابم خرد بود كه حد و حساب نداشت. وقتی آدم 2 روز قبل از امتحان سوالا رو گیر بیاره (یعنی!) و بعد دقیقاً سر جلسه بفهمه سوالا اونایی نیست كه قبلاً گیر آورده ، كلی احساس لذت می‌كنه دیگه!!
لذت‌بخش تر اونه كه بری نتایج رو در سایت ببینی و چشات از حدقه در بیاد وقتی می‌بینی جلو اسمت نوشته Pass! و كلی ذوق‌مرگ! البته اگه قبلاً درسای سر كلاس رو درست نخونده بودم محال بود كه پاس شم ، چون شب امتحان فقط و فقط روی سوالای كه گیر آورده بودم وقت گذاشتم D:

بالاخره یه سایت ایرانی پیدا شد برا SMS مفت!
از دیشب كه اكانتم توی این سایت رو راه انداختم ، همه زمین و زمان رو خبردار كردم كه برین عضو شین و حالشو ببرین. همه چیزش خوبه‌ ، فقط بدیش به اینه كه بسیار ضایع شماره موبایلم رو هم برا طرف‌های مقابل می‌فرسته!! اگه شماره نمینداخت حالش بیشتر بود. خلاصه باز هم كفش كهنه در بیابان نعمت است!

دیروز یه جای خوب دیگه هم رفتم كه كلی انرژی زا بود برام( از اون جهت كه كلی چیزای جدید در مورد موسیقی یاد گرفتم و یه چند تا هدیه كوچولو هم گیرم اومد). بعد از اردویی كه تابستون با بچه‌ها رفتیم ، كلاه رامین پیش یكی از بچه‌های دانشكده جا مونده بود كه از من خواست ببرم و بهش پس بدم.( رامین كه 3 یا 4 سال هم از من كوچیك تره ، میشه پسرخاله پژمان و پگی كه از دوستای قدیمی ما هستن. ) قبلاً آدرس مغازه شو بهم داده‌ بود اما چون هیچوقت نرفته بودم اونجا درست تو ذهنم نمونده بود. یه مغازه كوچولوی خوشكل كه سه تار و گیتار و اینجور سازها داخلش بود و هم اینا رو می‌فروخت و هم تدریس می‌كرد. دیروز مانا هم پیشش بود و گفت كه مدتیه میره اونجا كمكش و خلاصه كلی هم با مانا حرف زدم . از وقتی هم رفتم اونجا این بشر سه‌ تار و گیتار زد تا وقتی می‌خواستم برگردم . چقدر هم كه قشنگ می‌زد و واقعاً هم لذت بردم. اصولاً چون من عاشق موسیقی هستم، از دیدن انواع ساز ها هم كلی لذت می‌برم و مصمم تر شدم كه برم دنبال یاد گرفتن نواختن یكیشون. نزدیك 4 یا 5 ساله كه هر بار اقدام می‌كنم برا یاد گرفتن موسیقی ، یه سنگی جلو پام میفته!




..............................................................................................................

Home