************YASAMAN************



Friday, October 24, 2003

چقدر خوبه که هیچکدوم از کلاس های من صبح زود نیست! در واقع خیلی هم سعی کردم که خودم درستش کنم و اون ساعت های خاص رو بر ندارم. آخه دانشکده ما داخل شهرک صدرا هست و صدرا هم با شیراز یه کم فاصله داره دیگه. بنابراین اگه بخوام ساعت 8 صبح کلاس بر دارم یعنی باید 6:50 از خونه بزنم بیرون و این هم یعنی اینکه باید ساعت 5:30 از خواب بیدار شم و آماده شم!! بیدار شدن و آماده شدنش هیچ مشکلی نیست ، مشکلش اینه که زمستون اون موقع از خونه بیرون زدن واقعاً زجرآور هست !! خلاصه زودترین کلاسی که من دارم ساعت 10 هست و این هم فوق العاده هست!
امروز هم با اینکه جمعه بود ، اما منِ فلک زده کلاس داشتم! الکی الکی رفتم دانشگاه! اصلاً به دلم اقتاده بود که یه دونه از کلاسام تشکیل نمی شه!! همین طور هم شد. کلاس ساعت 10 تا 12 کنسل شد و باید صبر می کردم تا ساعت 2 که کلاس بعدی بود. مجبور شدم و صبر کردم تا همون ساعت 2!! توی کافی شاپ نشستم و در حالی که به ترانه های هلن و سیاوش گوش می دادم ، درس هم می خوندم!!! بعد از دانشگاه هم با ندا و پریسا رفتیم چمران و یه کم قدم زدیم.
امروز روز شادی نبود اما عوضش تا دلم بخواد روزای سه شنبه ، چهار شنبه و پنج شنبه لذت بردم. با الهام و آزی و ...


پارسال درست در چنین روزهایی بود که من و الهام توی دانشکده علوم کلاس اخلاق داشتیم و اتفاق زیبا ، دلچسب و شیرین سیستم هاری آپ رخ داد!! دقیق ترش می شد 3 آبان 1381 !!
تقریباً همین روزا بود که کلی فال گرفتم!! هنوز هم دارمشون! چقدر هم که این فال ها برای اون دوره جذاب و پر معنی بودن!!










..............................................................................................................

Comments: Post a Comment

Home