************YASAMAN************ |
Monday, October 20, 2003
● این هم از تنها روز تعطیلی من! دوشنبه تنها روزی هست که من می تونم به کارای خودم برسم. امروز هم کلی کار داشتم و زدم بیرون. و طبق معمول دوباره کلی اعصابم خرد شد.من نمی دونم این چه وضع رانندگی کردن هست آخه؟؟ چرا هیچ کس تو خط خودش حرکت نمی کنه ؟! داری صاف صاف حرکت می کنی ها ، یهو طرف همچین می پیچه تو دل ماشینت که سنکوب می کنی!! توی شیراز بد رانندگی کردن یه جورایی مُد هست! البته اکثرشون هم غیر شیرازی هستن که وحشیانه رانندگی می کنن! اصلاً به نظر من اسم شیرازباید عوض شه و بشه لــُرکده!! بس که لر اومده شیراز ، شهر در حال انفجار هست. حالا جالبه اگه با یکیشون هم برخورد داشته باشی و ازش بپرسی کجایی هستی؟ با همون لهجه شیرینش و با کمال پررویی می فرمان که شیرازی هستن ، و اون هم از نوع اصیلش!!
..............................................................................................................بی خیال!! یادش بخیر یه استاد داشتم وقتی پیش دانشگاهی بودم، خیلی ماه بود. آقای نجفی که دبیر ریاضی هستن رو خیلی از شیرازی ها میشناسن. این بشر اینقدر ماه هست که حد و حساب نداره! قبلاً استاد دانشگاه شیراز بودن اما به دلایلی که خیلی ها می دونن از کار کردن انصراف دادن!! سر کلاس غیر از بحث ریاضی بحث های دیگه هم می کردن. یه روز سر صحبت که باز شد یه عبارت گفتن که فوق العاده به دلم نشست. می گفتن همیشه از خدا بخواین که شما رو محتاج بنده خودش نکنه!! تاکید هم می کردن که منظورشون احتیاج مالی نیست! راستش این جمله اولش برام جالب نبود ، اما بعدها که درگیرش شدم دیدم واقعا پر معنی بوده. این آقای نجفی یکی از اون کسایی هست که حرفاشون همیشه آویزه گوشم خواهد بود. همیشه دلم می خواست به جای درس دادن ، حرف بزنن. فردا از اون روزاست که دانشکده در معرض انفجار خواهد بود!! سه شنبه ها آز مدار دارم . این آز مدار هم یه استاد داره که خیلی بامزه هست. سنش خیلی بالا نیست اما خیلی مهربونه! سر کلاس کاملاً آزاد و راحت هستیم. اولش هم که اومد سر کلاس هیچ کس فکر نمی کرد ایشون استاد باشن. اما بود دیگه!! چقدر این ترانه های هلن با نمکه! " ما " و " خونه عشق " و اون ترانه که با مارتیک می خونه ( الان اسمش یادم نیست! ) □ نوشته شده در ساعت 7:08 PM توسط Yasaman
Comments:
Post a Comment
|