************YASAMAN************ |
Monday, September 22, 2003
● امروز باید برم تولد الهام):):): اصلا حوصله ام نمیشه. مخصوصا که پریسا هم نیست. دیشب رفتم براش کادو گرفتم،یه سِت مانیکور هست ، اما دلم می خواست یه چیز بهتر می گرفتم. این هم خوب هستاا اما خوب!! آخه خداییش وقت هم نداشتم! سرما خوردم و حالم خوب نبود که بخوام برم زیاد بگردم. البته از اون سرما خوردگی ها که زود جلوی پیشرفتش رو می گیرم. یه بار می خواستم سرما بخورم، بعد رفتم پیش یه آقای دکتر که توی درمانگاه سپهر بود.2 تا قرص برام نوشت که تا خوردم خوب شدم .من هم از اون به بعد تا می خوام سرما بخورم این قرص ها رو می خورم و خوب می شم. ظاهراً این دفعه هم داره عمل می کنه.
..............................................................................................................در رابطه با کادو گرفتن هم راستش من همیشه مشکل دارم. یعنی چون می خوام کادوم جالب باشه خیلی سخت می گیرم و کلی می رم تو فکر که چیکار کنم. ---------------------- من شدیداً به دعا احتیاج دارم.تو رو خدا دعا کنین برام)): داره یه اتفاق هایی میفته که آخرش رو باید خدا کمک کنه وگرنه .... خدایا خودت کمکم کن! می دونی که همش بستگی به خودت داره و هیچ کس نمی تونه کاری کنه! ---------------------- دیشب داشتم با یکی از دوستام که الان شیراز هست(اما ساکن شیراز نیست!) صحبت می کردم که کلی منو بهم ریخت!! آخه همش یه حرفایی زد که اصلاً فکر نمی کردم براش مهم باشه! حالا هم من کلی وجدان درد دارم.بیشترش به خاطر رفتار های خودم هست. □ نوشته شده در ساعت 3:36 PM توسط Yasaman
Comments:
Post a Comment
|