************YASAMAN************ |
Tuesday, August 19, 2003
● آبراهام لینکلن:خود را بر آنچه که هستم و امیدوار که بشوم، مدیون مادر هستم.
..............................................................................................................لیلا فروهر: مادر تویی جون پناه من .......... مادر تویی تکیه گاه من مامان جون روزت مبارک. مثلا امروز اومده بودن جون خودشون جشن بگیرن! اون هم کجا؟ وسط میدان آزادی! جایی مرکزی تر از این پیدا نکرده بودن!!حالا اینا به کنار،جالب اینجا بود که ساعت 9 صبح و توی اوج گرما! از روی بد بختی من هم همونجا کلاس داشتم.ترافیک بود بد رقم.مجبور شدم کلی از مسیر رو پیاده برم.کوئیز هم داشتم که بد نشد ولی دلم برا فاینال شور می زنه. جداً گاهی اوقات دلم می خواد بزنم تو سر بعضی ها! یه مدت هست که دیگه حس online کردن مسنجرم رو ندارم.فقط گاهی اوقات سر می زنم که چک کنم و جوابoff های فرستاده شده رو بدم.امروز که رفتم، دیدم یه نفر که تازه منوaddکرده و خیلی هم off میده هستش.گفتم بهش بگم که من حوصله چت ندارم که دیگه هی پشت سر هم off نده که من هم مجبور بشم براش جواب بذارم.خلاصه PM دادم که در عرض 5 دقیقه بهش بگم،اما مگه ول می کرد! میگم می خوام برم،میگه کجا؟! میگم عجله دارم،میگه برا چی؟! میگم من دیگه چت نمی کنم،میگه اِ چرا؟!حالا اومدم خداحافظی کنم،میگه اِ راستی بذار برات webcamبزنم بعد در مورد قیافم نظر بده!!!! و خلاصه این 5 دقیقه تبدیل شد به 55 دقیقه!!(11 برابر) آخه مگه حرف آدم حالیشون نمیشه؟ البته نا گفته نماند که خودم به خاطر علاقه زیادی که به یه نفر داشتم خیلی سرش پیله می شدم، ولی همه این پیله شدن های من ماگزیمم 5 دقیقه هم نمی شد ): . خاله جون همین الان از تهران زنگ زدن و گفتن که پنج شنبه میان شیراز.بعد هم 16 شهریور از تهران میرن زیباکناراینو گفتن که من هم تصمیم بگیرم که همراشون میرم یا نه.میدونم که شدید به مسافرت احتیاج دارم،خیـــــــــــــــلی شدید! ولی ... خدایااااااااااااااا صدامو میشنوی؟ شدید به کمک و مهربونیت احتیاج دارم.خدایا همه مثه من هستن؟ خدایا همه این مشکل براشون پیش میاد؟ جای همه خالی می خوام شب جمعه دربست برم خدمت شاهچراغ.برم مشکلم رو به گوش اون هم برسونم(گرچه 2 ماه پیش که رفتم پیشش بهش گفتم ولی مثل اینکه دوباره باید بگم!) من این شعر منصور رو خیلی دوست دارم : ستاره ی امیدم .......... از تو به خود رسیدم تمام زندگی رو .......... تو چشمای تو دیدم یادم نمی ره هرگز .......... لحظه ی خوب دیدار وقتی که عاشقونه .......... به تو شدم گرفتار اگرچه از تو دورم .......... تویی عزیزترینم عاشق ترم ز دیروز .......... تا زنده ام همینم شب که ستاره ها عروسی دارن .......... جای ستاره ی من و تو خالیست من می رسم یه روز به تو دوباره .......... ستاره های ما،ز هم جدا نیست تو رو چون سایه پا به پا می برم .......... تو رو با خود به قصه ها می برم تو رو ای نازنین،من عاقبت .......... تا به جشن ستاره ها می برم □ نوشته شده در ساعت 6:44 PM توسط Yasaman
Comments:
Post a Comment
|