************YASAMAN************



Wednesday, July 16, 2003

دیشب دایی جون نیومد!!!
امروز با پریسا رفتم دانشکده خودمون اما هیچ نمره ای اونجا نبود(همشون رو برده بودن دانشکده معماری... هوا هم شدید گرم بود،آخرش هم نمره ریاضی ام رو ندیدم)
همیشه عاشق ریاضی بودم و هستم و خواهم بود.مخصوصا اگه استاد جناب دکتر خاکساری باشه که دیگه هیچ چی ... .این آقای دکتر لیسانسشون رو از دانشگاه شیراز ،فوقشون رو از دانشگاه شریف و دکترا رو از انگلیس گرفتن، من که به شخصه کفم بریده از این همه دانش و اخلاق.دلم میخواست زود تر نمره های ریاضی رو ببینم تا بفهمم دست نمرشون چه جوریه.

من نمی دونم بعضیا عاشق تشریف دارن؟؟؟(منظورم از اون عاشق دیوونه هاست نه Lover!)

دنباله اون بحث ریاضی...
تنها درسی که همیشه (و همیشه) نمرم عالی می شده و واقعا دوستش داشتم و بارم بوده و هست(البته به جز بحث انتگرال که چون همیشه آ خرین درس کتاب بوده هیچ وقت درست نتونستم به عمق بحث توجه کنم و تقریبا همیشه از کنارش رد شدم.سخت نیست اصلا و ابدا،منتها کار می بره)
یادم میاد که به دفعات می شد که دبیرمون نمیومد و من برا بچه ها تمرین حل می کردم و چقدر هم که لذت می بردم.
همیشه هم شاگرد اول درس ریاضی خودم بودم و خودم.اکثر اوقات هم نقش یه معلم خصوصی رو برا یه عده بازی می کردم.(نقش نبود،خودش بود((: )

---------------------------------

یه چیز جالب=> یکی از بچه های صنایع

78 هنوز ریاضی2 رو پاس نفرمودن.(الان سال 82هستیم.)





..............................................................................................................

Comments: Post a Comment

Home